پاسداشت شهادت جانگداز حضرت حمزه سلام الله علیه
9 بازدید
موضوع: تاریخ و سیره

حمزه بن عبدالمطلب، عموی پیامبر اکرم(ص) و از شهدای اُحُد. کنیه اش ابوعُماره و ابویعْلی و مادرش هاله بنت اُهَیب (وُهَیب) بن عبدمَناف بن زُهره بود. واژه حمزه را نیز به معنای شیریا تیزفهم دانسته اند.

حمزة بن عبدالمطلب (۵۴ قبل از هجرت – ۱۵ شوال ۳ قمری) که در میان مسلمانان به لقب «اسدالله» یعنی شیرخدا و «سیدالشهداء» یعنی سالار شهدا نیز معروف است، عموی محمد (پیامبر اسلام) از اهالی با احترام در بین قبیلهٔ قریش و از پهلوانان عرب بود و به قدرتمندی و شکار شیر مشهور بود.

ثویبه کنیز ابولهب از شیر فرزند خود به نام مسروح، قبل از حلیمه، محمد را شیر داده بود. چنان که برخی گفته اند اگر حمزه نیز از شیر همین فرزند نوشیده باشد، فقط دو سال از پیامبر بزرگتر خواهد بود.

وی را اسدالله و اسد رسول الله لقب داده اند.پس از شهادت حمزه، جبرئیل به پیامبر خبر داد که حمزه در آسمان ها به این دو عنوان ملقب گشته است. یکی دیگر از القاب مهم حمزه، سیدالشهداء می باشد. مرحوم شهید مطهری لقب سیدالشهداء را برای حضرت حمزه، مقید و برای امام حسین(ع)، مطلق می شمارد و بر این نکته تاریخی تأکید می ورزد که این لقب قبل از عاشورا مخصوص حمزه بود ولی بعد از عاشورا لقب امام حسین(ع) شد و حمزه، سیدالشهدای زمان خودش است ولی امام حسین(ع) سیدالشهدای همه زمان هاست همان طور که مریم، سرور بانوان دوران خودش است ولی فاطمه(س)، سرور زنان همه دوران ها. ملاصالح مازندرانی همین نظر را قبل از شهیدمطهری مطرح کرده است.

فرزندان حمزه، سه پسر به نام های عمارة، یعلی و عامر بودند. عمارة (پسر بزرگ حمزه) در فتح عراق حضور داشت. یعلی پنج پسر داشت. با وجود تأکید منابع بر عدم تداوم نسل حمزه، در قرن دهم، بعضی را از نسل او می دانستند.

حمزه اولین فرمانده نظامی اسلام بود و در نبردهای اولیه و منجمله نبرد مشهور «غزوه بدر» سپاه مسلمانان را رهبری می کرد و در این جنگ، خویشاوندش شَیبه بن ربیعه را به قتل رساند.

حمزه در غزوه احد در ۱۵ شوال سال سوم هجری به دست وحشی بن حرب، برده حبشی، و به دستور هند، همسر ابوسفیان، به شهادت رسید. هند از زنان اهل پرچم بود و در ازای کشتن محمد یا علی (قاتل برادرش ولید در بدر) یا حمزه (قاتل پدرش)، به وحشی وعده آزادی داده بود و گفت که «هم وزن او طلا و هم قد او ابریشم» پاداشش می دهد. پس وحشی در میان جنگ و با پرتاب نیزه از راه دور حمزه را به قتل می رساند و هند هم او را آزاد می کند. گفته شده بعد از شهادت حضرت حمزه، هند به پیش جنازه ایشان رفته و جگر او را درآورده و خورده به همین خاطر، به هند جگر خوار شهرت یافته.

پیامبر اسلام در مورد کسی که دارای فرزند شده بود گفت: او را «حمزه» نام بگذار که محبوب ترین نام ها در نزد من است.

و پیامبر اسلام به دخترش در مورد حمزه می گوید: شهید ما أفضل شهدا است و آن عموی تو و از خاندان ما است.

امام علی(ع) و سایر ائمه(ع) در احتجاج با مخالفان، به خویشاوندی خود با حمزه و جعفر مباهات کرده اند.

درباره فضائل و کرامات حمزه روایات بسیاری نقل شده است. پیامبر اکرم(ص)، حمزه و جعفر بن ابی طالب و علی(ع) را بهترین مردم و جزو هفت نفر از بهترین کسان از نسل بنی هاشم خواند و نیز علی(ع)، حمزه و جعفر بن ابی طالب را بهترینِ شهدا نامید. پیامبر(ص) می گفت که حمزه شرط خویشاوندی را رعایت کرد و اعمال نیکی داشت.

در روایات به اسب حمزه به نام وَرد و شمشیرش لِیاح،و دیگر متعلقات وی اشاره شده است.

حمزه در جنگ های فِجار و در پیمان حلف الفضول شرکت داشته است. وی با ابوطالب و دیگر عموهای پیامبر(ص) در خواستگاری خدیجه نیز حاضر بوده است؛ حتی برخی از منابع، با وجود فاصله سنی کم او با پیامبر(ص) و خواندن خطبه ازدواج توسط ابوطالب، در ماجرای خواستگاری خدیجه فقط از حمزه نام برده اند.

ابوالفرج اصفهانی می نویسد در سالی که قُرَیش به قحطی و خشکسالی سختی گرفتار شده بود، در پی پیشنهاد پیامبر(ص) برای کمک به ابوطالب که فردی عیال وار بود، حمزه سرپرستی جعفر را به عهده گرفت

حمزه شکارچی بود و به شکار می پرداخت. او در روزگار جاهلیت، از جمله فرزندان عبدالمطلب بود که در قریش ریاست یافتند و چنان جایگاهی داشت که بعضی با او پیمان می بستند.

روزی که پیامبر(ص) خویشان نزدیک خود را برای دعوت به اسلام گردآورد (یوم الإنذار)، حمزه نیز حضور داشت.

آگاهی ما از زندگی حمزه، پس از اسلام آوردن تا هجرت، ناچیز است. پس از آنکه پیامبر(ص) دعوت خود را آشکار ساخت، حمزه نیز به دعوت علنی پرداخت. وی در کنار پیامبر(ص) ماند و به حبشه مهاجرت نکرد. در سه سالی که مشرکان بنی هاشم را در شعب ابی طالب محاصره کردند، حمزه با مسلمانان همراه بود. در دومین بیعت عقبه، در سال دوازدهم بعثت، که جمعی از مردم مدینه با پیامبر(ص) پیمان بستند، حمزه همراه علی(ع) حاضر و مراقب بود تا مشرکان بدانجا نزدیک نشوند.

حمزه در پیمان برادری مسلمانان در مکه با زید بن حارثه برادر شده و در روز اُحُد هم او را وصی خود کرد. در پیمان برادری مدینه، پیش از بدر، حمزه با کلثوم بن هدم برادر شد.

پیامبر اکرم(ص) نخستین پرچم نبرد را در ماه رمضان سال اول هجرت برای حمزه بست تا سریه ای را برای حمله به کاروان تجاری قریش که از شام به مکه بازمی گشت، رهبری کند. حمزه به همراه ۳۰ تن از مهاجران و از انصار تا ناحیه عیص در ساحل دریا پیش رفت و در آنجا، با ۳۰۰ سوار از مشرکان مکه به فرماندهی ابوجهل روبه رو شد. با وساطت مَجدی بن عَمرو جُهَنی که با هر دو دسته قرار صلح داشت، جنگی روی نداد و هر دو سپاه بازگشتند. حمزه همچنین در غزوات اَبواء یا وَدّان، ذوالعُشَیره و بنی قَینُقاع پرچم دار بود.

در غزوه بدر، حمزه در نزدیک ترین بخش سپاه اسلام به مشرکان بود و پیامبر(ص) او، علی(ع) و عُبَیدة بن حارث بن عبدالمُطَّلب را به مقابله با چند تن از سران مشرکان فرستاد. بنا بر گزارش های متفاوت، عُتْبة بن ربیعه یا شَیبه در مبارزه مستقیم با حمزه کشته شد.

در ماجرای سَدّ ابواب نیز به حمزه اشاره شده است. گویا حمزه یکی از کسانی بود که از خانه خود به مسجد پیامبر(ص) دری داشتند. پیامبر اکرم(ص) دستور داد که همه به جز حضرت علی(ع) این درها را ببندند و در پاسخ سؤال حمزه از علت این دستور و استثنا شدن علی(ع)، آن را دستوری از جانب خدا خواند.

در آستانه غزوه احد در سال سوم هجرت، حمزه از جمله کسانی بود که خواستار جنگ در بیرون مدینه بودند، به حدی که سوگند خورد چیزی نخورَد تا وقتی در خارج شهر با دشمن بجنگد. وی مسئول قلب سپاه بود، با دو شمشیر می جنگید و در این جنگ رشادت ها نمود.

از شدت ناگواری آنچه بر پیکر حمزه رفته بود، بعضی اصحاب سوگند خوردند در مقابل، ۳۰ تن یا بیشتر از قریش را مثله کنند؛ اما آیه ۱۲۶ سوره نحل نازل شد که گرچه به ایشان اجازه مقابله به مثل می داد، لیکن صبر را عملی بهتر می دانست. برخی منابع تفسیری اهل سنت، این قسم را به پیامبر (ص) نسبت داده اند.

حمزه نخستین شهید اُحُد بود که پیامبر اکرم(ص) بر او نماز گزارد و سپس سایر شهیدان را در چند نوبت آوردند و کنار او نهادند و رسول خدا بر آنها و بر او نماز می گزارد. بدین ترتیب، حدود هفتاد بار به صورت مستقل و همراه با دیگر شهداء بر پیکر وی نماز گزارد. حمزه را در پارچه ای که خواهرش صفیه آورده بود، کفن کردند؛ چراکه مشرکان او را برهنه کرده بودند.

عبدالله بن جحش را به همراه حمزه که دایی اش بود در یک قبر دفن کردند.

پیامبر اکرم(ص) چون حمزه را بدان وضع دید، گریست و آنگاه که گریه انصار بر کشتگان خود را شنید، فرمود: « اما حمزه گریه کننده ندارد.» سعد بن مُعاذ این سخن را شنید و زنان را بر در خانه رسول خدا آورد و آنان بر حمزه گریستند. از آن زمان به بعد، هر زنی از انصار که می خواست بر مرده ای گریه کند، نخست بر حمزه می گریست. گفته شده است که زینب، دختر ابوسلمه، سه روز برای حمزه لباس عزا پوشید.

گفته شده است که حضرت فاطمه (س) به زیارت قبر حمزه می رفت و آن را با سنگ چین مشخص کرده بود.همچنین به گزارش طبرسی، حضرت زهرا(س) با خاک قبر حمزه عبدالمطلب تسبیحی ساخته و با آن ذکر می گفت.

امویان به سبب دشمنی با خاندان پیامبر(ص)، رفتاری ناشایست با قبر حمزه و دیگر شهدای احد داشتند. گفته شده است که ابوسفیان در عهد عثمان بر قبر حمزه پای کوفت و خطاب به او گفت آنچه دیروز برای حفظ آن بر ما شمشیر کشیدی، امروزه بازیچه جوانان ماست. معاویه نیز حدود ۴۰ سال پس از واقعه احد، به قصد جاری کردن آب چشمه و قناتی در احد، و گویا از سر دشمنی با خاندان پیامبر(ص)، دستور داد شهدای احد از جمله حمزه را نبش قبر و جنازه آنان را به جای دیگری منتقل کنند. ظاهراً جای قبر برخی از شهدا و احتمالاً حمزه تغییر کرد.

از قدیم بر سر مزار حمزه، مسجد و بارگاهی وجود داشت؛ اما پس از تسلط وهابیان و روی کار آمدن آل سعود در حجاز، قبه و بارگاه حمزه در ۱۳۴۴ق. تخریب گردید با تخریب این مسجد و بارگاه، مسجد دیگری به نام مسجد حمزه که به مسجد احد، مسجد علی و مسجد حمزه معروف است، در اطراف آن، در سمت شرق مزار شهدای احد، بنا شد. مزار حمزه از قدیم زیارتگاه خاص زائران به خصوص زائران شیعه و از جمله ایرانیانی بوده است که به زیارت مدینه مشرف می شده اند.